داستان فیلم درمورد مردی به نام چارلی سوئیف است که به چارلی چابک معروف است. او به مدت 20 سال برای رئیس اوباش، استن، به عنوان یک قاتل حرفه‌ای کار کرده است. اما زمانی که رئیس گروه رقیب از میامی استن را به قتل می‌رساند، چارلی تصمیم می‌گیرد انتقام دوست خود، را بگیرد. برای این منظور با مارسی، همسر سابق یک اوباش همکاری می‌کند و ...

پس از آنکه دون ویتو کورلئونه، رهبر سالخورده یکی از خانواده های مافیایی نیویورک، پیشنهاد همکاری با یک باند قاچاق مواد مخدر را رد می کند، پسرش مایکل برای جلوگیری از فروپاشی خانواده، نبردی همه جانبه را علیه دیگر باندهای مافیایی آغاز می کند و ...

فلینت لاکوود سرانجام موفق می شود تا خود را به عنوان یک مخترع نابغه مطرح کند. اما درست در زمانی که فلینت از وضعیت خود بسیار راضی به نظر می رسد، خبر می رسد که اختراع عجیب او که آب را به غذا تبدیل می کرد، کماکان فعالیت می کند و در حال تبدیل جانورانی جهش یافته به غذا است و ...

"فلینت لاک وود" که حالا در شرکت "لایو کورپ" و برای اسطوره خود "چستر وی" مشغول به کار شده، بعد از اینکه متوجه می شود دستگاهی که قبلاً اختراع کرده بود، هنوز فعال است و کار می کند، مجبور می شود شغل خود را ترک کرده و به سراغ این دستگاه برود. اختراع او این بار آب را به ترکیبی از غذا و هیولاهای عجیب تبدیل می کند و ...

پس از اینکه هلن با اکراه موافقت می کند كه به خانه سالمندان برود ، بصورت اتفاقی با دسته ای از زنان سالمند و سرزنده روبرو می شود که جرقه های امید و عشق را در زندگی اش دوباره روشن می کنند و ...

داستان این فیلم درباره ی رنج و مصیبت های دامدار با تجربه و کلانتر سابقی است که تلاش می کنند مزرعه ی خانوادگی را حفظ کنند در حالی که دشمن کینه جویی با مدارک تقبلی سعی دارد مزرعه را از چنگ آنها در بیاورد و …

فیلم داستان حدود 1 ماه از زندگی مدرسین، دانش آموزان و مدیران یک دبیرستان را از دید یک مربی جایگزین به نام هنری بارتیس (آدرین برودی) روایت می‌کند و ....

داستان در مورد یک کارآگاه به نام مایک می باشد که برای تحقیق برروی قتل اخترشناس و هم چنین متخصص سیاه چاله به نام “جنیفر راکول” فراخوانده می شود. همچنان که او بیشتر وارد زندگی این شخص می شود، او از راهی که هیچ انتظارش را نداشت، تحت تاثیر تحقیقات این اخترشناس قرار می گیرد و…

در دهه ی 1930، «گریس» زن مرموزی است که از چنگ عده ای گنگستر فرار کرده و به شهر داگویل پناه آورده است. اما برخی از مردم از گنگسترها هراس دارند و برخی دیگر از وجود غریبه ای در شهرشان. اما در نهایت قرار می شود دو هفته ای به او پناه دهند تا ببینند چه رفتاری دارد …

هری رزنمرک مردی ماجراجو زندگی و خانواده‌ی خود را رها می‌کند تا به علاقه‌اش که داشتن یک مزرعه و پروش حیوانات هست بپردازد. اما در این بین او می‌بایست بین مزرعه و خانواده‌اش یکی را انتخاب کند و…

یک دزد حرفه‌ای جواهرات تصمیم می‌گیرد برای مافیا دست به سرقتی بزرگ بزند تا پس از آن زندگی عادی را در پیش گیرد، اما آنها برنامه‌ای دیگری برای او دارند ...

یک خلافکار بدنام به نام درو رینولدز ، توسط پلیس دستگیر می شود. آنها به او پیشنهادی می دهند ، یا برایشان کار کند و یا بقیه ی عمر خود را در زندان سپری کند و ...

در خلاصه داستان این فیلم اکشن و کمدی آمده است ، هنگامی که آنجی یکی از دوستان جک ناپدید می‌شود ، او از پدربزرگش و همینطور دوستانش برای پیدا کردن آنجی درخواست کمک می‌کند و…

این فیلم داستان زندگی مردی به نام بری مینکو را به تصویر می‌کشد ، یک بازرگان جوان که با دروغ گفتن ، تقلب و دزدی سعی دارد راه چندین ساله را یک ساله طی کند و به بالاترین پست و مقام در حرفه‌ی کاریش برسد و مردی ثروتمند شود. اما در این بین…

وقتی که یک زن خانه‌دار باردار میشود، به بیرون از شهر میرود و ......

در ساقه یک بامبو درخشان دخترکی پدیدار می شود که یک بامبوشکن آن را می‌یابد و توسط خود و همسرش نگهداری و بزرگ می‌شود...

یک مبارز پیر (دومنیک پورسل) حالا می خواهد به یک مشت زن جوان (آیزاک اسمیت) راه و رسم مبارزه را یاد دهد...

بادی (ویل فرل) در پرورشگاهی در نیویورک زندگی می کند. شب کریسمس می پرد در کیسه بابانوئل و او هم از همه جا بی خبر، بادی را با خودش به قطب شمال می برد. در آنجا پری ها تصمیم می گیرند که بادی را بزرگ کنند و به او هم نگویند که در حقیقت انسان است. سال ها بعد وقتی که بادی از این راز باخبر می شود تصمیم می گیرد به نیویورک بازگردد تا پدر واقعی خودش را پیدا کند...

«جان کروگر» (شوارتسنگر) مأمور عالي رتبه ي برنامه ي محافظتي از «شاهدان» در امريکاست. وظيفه وکار او پاک کردن گزارش هاي مربوط به شاهدان است و با هر کس که بخواهد به آنان دست درازي کند، در مي افتد.

دهه 1930 نیویورک. خواننده مشهور "نیکی برایس" از همسر اول خود جدا می شود. در دوران رکود اقتصادی او به سختی می تواند کاری به عنوان بازیگر پیدا کند اما پس از آشنایی با "بیلی راس"، تازه واردی که متن آهنگ نوشته و کلوپی برای خود دارد همه چیز تغییر می کند...

سال 1958. «مايکل کورلئونه» (پاچينو) درگير سرو سامان بخشيدن به امپراتوري اي است که از پدرش، «دون ويتو» (براندو) به ارث برده است...

ايرما، فاحـشه‌ای در يكی از محله‌های فقير پاریس است. نستور پاتو كه افسر پليس است، برای اجرای قانون به كازانووا می آيد اما به دليل بدشانسی از كار اخراج می‌شود. آشنايی نستور با ايرما، مسير جديدی را در زندگی هر دوی آنها می‌گشايد.